بهاره رهنما: خودشیفتگی باعث می‌شود کتاب نخوانیم/ از شعرهایی که سروده‌ام بی‌خبرم

بازیگر سینما و تلویزیون و نویسنده کتاب «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» گفت: نوعی خودشیفتگی در فرهنگ ما وجود دارد که فکر می‌کنیم نیازی به یادگیری، دیدن فیلم یا خواندن کتاب نداریم.
بهاره رهنما: خودشیفتگی باعث می‌شود کتاب نخوانیم/ از شعرهایی که سروده‌ام بی‌خبرم

به گزارش پارسینه، بهاره رهنما از جمله بازیگرانی است که چندین بار دست به قلم شده و داستان‌ها و نمایشنامه‌هایش را در قالب کتاب منتشر کرده است. او هم اکنون نمایش «دورهمی بانوی اول» را به عنوان بازیگر و کارگردان در سالن حافظ روی صحنه دارد.

همزمان با برگزاری سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران این بازیگر را به مجموعه خبرگزاری ایرنا دعوت کردیم و با وی درباره این رویداد فرهنگی و موضوع کتاب و کتابخوانی هم‌صحبت شدیم که متن این مصاحبه در ادامه آمده است.

دیگران چه می خوانند:

ایرنا: در نمایش «دورهمی بانوی اول» به زندگی سه دیکتاتور می‌پردازید. برای نگارش این اثر تاریخی از چه کتاب‌هایی کمک گرفتید؟

رهنما: پدرم بسیار اهل مطالعه بود و مهم‌ترین یادگاری‌اش برای ما یک کتابخانه هزار و چند جلدی است که تعداد زیادی از آن‌ها را خوانده است. ما را هم از کودکی تشویق به مطالعه می‌کرد. مثلاً می‌گفت کتاب بخوانید فلان کار را برایتان انجام می‌دهم، بعد بیایید خلاصه‌اش را برایم تعریف کنید. کتاب «نبرد من» هیتلر را در نوجوانی خوانده بودم.

برای افرادی مانند من، نخواندن کتاب باعث احساس کمبود می‌شود

از دوستانم در نشر چشمه، مانند آقای مهدی یزدانی خرم و آقای بیژن اشتری و دیگر مترجمان خواستم چند کتاب مرتبط با موضوع دیکتاتورها معرفی کنند، چون وقت نمی‌کردم همه کتاب‌ها را بخوانم. در کتابی مربوط به استالین، فصلی درباره موسولینی بود یا یک کتاب مصاحبه درباره زندگی موسولینی. آن‌ها را کامل خواندم.

زمانی که اثری تاریخی می‌نویسید، ضروری‌ست که به منابع مختلف مراجعه کنید. بسیاری از آثاری که اشاره کردم، در قالب اتوبیوگرافی (خودزندگی‌نامه) یا مصاحبه‌اند؛ یعنی بیشتر روایت زندگی هستند تا متنی ادبی یا حاصل نویسندگی.

رابطه شما با نمایشگاه کتاب تهران چطور است؟ امسال به نمایشگاه سر زدید؟

هر سال در نمایشگاه کتاب حضور داشته‌ام اما امسال به دلیل مشغله کاری موفق به رفتن نشدم. اگر بخواهم نام برخی از کتاب‌هایم را ذکر کنم، باید بگویم یک کتاب تحت عنوان «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» در نشر چشمه دارم، سه عنوان در نشر نگاه و یک مجموعه چهارجلدی با نشر مروارید همکاری داشته‌ام که به دلیل عدم فعالیت ناشر در حوزه نمایشنامه، تجدید چاپ نشده است.

نمایشنامه جدیدم نیز توسط نشر ثالث در دست چاپ است. جالب است بدانید که یک کتاب شعر نیز به نام من در فضای مجازی منتشر شده که خودم از وجود آن بی‌خبرم. اگر کسی نسخه‌ای از آن دارد، لطفاً در اختیارم بگذارد تا آن را ببینم، زیرا اساساً چنین اثری وجود خارجی ندارد.

حدود 80 تا 90 قطعه به نام من دست‌به‌دست می‌شود که نه شعر است و نه نوشته‌ای معنادار، بلکه صرفاً کلمات بی‌ربطی هستند که در کنار هم قرار گرفته‌اند

نشر نگاه سال‌ها پیش مجموعه‌ای از قطعات ادبی کوتاه من منتشر کرد که بیشتر آن‌ها برای پریا دخترم نوشته شده بود. من خودم را شاعر نمی‌دانم، نویسنده‌ام. مشخصاً نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس هستم. داستان‌نویسی برای من قبل از بازیگری بوده است. از سال 1367، زمانی که نوجوان بودم، در کلاس‌های داستان‌نویسی شرکت می‌کردم و بعدها شاگرد آقای جعفر مدرس صادقی و آقای حسین مرتضاییان آبکنار و امیرحسین چهل‌تن بودم. این مسیر همیشه در زندگی‌ام ادامه داشته است.

حدود 80 تا 90 قطعه به نام من دست‌به‌دست می‌شود که نه شعر است و نه نوشته‌ای معنادار، بلکه صرفاً کلمات بی‌ربطی هستند که در کنار هم قرار گرفته‌اند. اثر اصلی‌ای که به‌عنوان شعر به چاپ رسیده، کتابی‌ست به نام« زن باران» از نشر نگاه که بیشتر شامل قطعات ادبی کوتاه است. این قطعات را برای دخترم پریا سروده‌ام.

سال‌هاست که در نمایشگاه کتاب حضور دارم؛ یا کتاب جدید داشته‌ام یا کتاب‌هایم تجدید چاپ شده‌اند من سال‌ها پیش برای روزنامه شرق در صفحه آخر می‌نوشتم. پیش از آن هم حدود 8 سال در مجله چلچراغ فعالیت داشتم، هم ستون داشتم، هم صفحه و هم مصاحبه می‌کردم. ستون معروفم درباره عشق و مرگ بود و با چهره‌های مطرحی همچون آقای شمس لنگرودی و آقای دولت‌آبادی گفتگو کرده‌ام. در نتیجه، نمایشگاه کتاب برای من فضای بسیار آشنایی‌ست، چه در نوجوانی، چه بعدها در حرفه‌ام. اما امسال به دلیل اجرای تئاتر، احتمالاً تنها در روزهای پایانی حضور پیدا کنم.

در تئاتر، وقتی همزمان نویسنده، کارگردان و بازیگر هستید، هر شب اجرا دارید و صبح روز بعد باید دوباره یادداشت‌هایی برای بازیگران بنویسید. واقعاً برای فروش تئاتر باید تلاش فراوان کرد. تئاتر موضوعی است که به‌راحتی جدی گرفته نمی‌شود. شما باید مدام در حال معرفی اثر خود باشید، در مکان‌های مختلف. این کار زمان‌بر است. این روزها 24 ساعت شبانه‌روز من صرف کارهای نمایش «دورهمی بانوی اول» شده است.

درباره برگزاری نمایشگاه کتاب پیشنهاد خاصی دارید؟

از روند برگزاری امسال چندان اطلاعی ندارم، اما همین‌که تمهیداتی برای حضور افراد از شهرهای دیگر فراهم شده، یا اینکه به آدم‌های اهل کتاب بها داده می‌شود و اطلاع‌رسانی خوبی صورت می‌گیرد، اتفاق مثبتی‌ست. با توجه به پایین بودن سرانه مطالعه در کشور، حتی اگر نمایشگاه به بهترین شکل هم برگزار شود، باز هم تأثیرش روی کتابخوانی ناچیز است.

به نظر شما چرا آمار کتاب‌خوانی در کشور ما پایین است؟ شما فردی کتابخوان هستید و از رفاقت با کتاب لذت می‌برید. چرا این اشتیاق در بسیاری از افراد وجود ندارد؟

این پرسش بسیار کلی‌ است. به گمانم یکی از دلایل اصلی این است که در فرهنگ ما، کتاب‌خوانی نهادینه نشده است. نوعی خودشیفتگی در فرهنگ ما وجود دارد؛ بسیاری از ما فکر می‌کنیم همه‌چیز را می‌دانیم و نیازی به یادگیری، دیدن فیلم یا خواندن کتاب نداریم. کتاب‌خوانی فرهنگی‌ست که باید از خانواده به کودک منتقل شود. من شخصاً بسیار مدیون پدرم هستم. امروزه نظام آموزش‌وپرورش می‌تواند نقش نجات‌بخشی داشته باشد، به‌ویژه اگر بتواند کتاب‌خوانی را به شیوه‌ای جذاب و شیرین برای نوجوانان ترویج کند، به‌گونه‌ای که تبدیل به عادتی روزانه مانند مسواک زدن شود.

برای افرادی مانند من، نخواندن کتاب باعث احساس کمبود می‌شود. کتاب نخوانم حالم خوب نیست. حتی اگر تمام روز نرسم کتاب بخوانم، آن را در کیفم می‌گذارم تا بدانم باید بخوانمش. به‌نظر من، قانون اگر به‌صورت مستمر اجرا شود، می‌تواند به فرهنگ تبدیل شود. مثلاً در کشورهایی که برای تخلفات رانندگی جریمه‌های سنگین وضع شده، مردم به‌طور کلی رانندگی منظم‌تری دارند. اگر در مدارس ما نیز با قانون مثبت تشویقی به‌جای برخی دروس مثل انتگرال که در عمل کاربرد چندانی ندارند، معرفی نویسندگان و کتاب‌ها صورت گیرد، کم‌کم به یک عادت فرهنگی بدل خواهد شد. متأسفانه سیستم آموزشی ما هنوز به این موضوع توجه کافی ندارد.

بهاره رهنما: خودشیفتگی باعث می‌شود کتاب نخوانیم/ از شعرهایی که سروده‌ام بی‌خبرم

اخبار وبگردی:

آیا این خبر مفید بود؟