به گزارش پارسینه، خروج این سرمایههای انسانی علاوه بر کاهش نوآوری داخلی، رشد اقتصادی کشور را نیز تهدید کرده و تبعات اجتماعی ناگواری به همراه دارد.
بحران خاموش: نخبگان در صف خروج
مهاجرت نخبگان ایرانی، دیگر تنها یک دغدغه دانشگاهی یا موضوعی انتزاعی نیست. آمارهای رسمی و غیررسمی از افزایش چشمگیر خروج نخبگان علمی، پزشکی، مهندسی و حتی هنری حکایت دارند. از دانشآموزان المپیادی و دانشجویان ممتاز دانشگاههای برتر گرفته تا استادان باسابقه و محققان، بسیاری از آنها در جستوجوی آیندهای روشنتر، کشور را ترک میکنند.
دلایل این مهاجرت گسترده متنوعاند؛ نبود امنیت شغلی، بیثباتی اقتصادی، محدودیتهای سیاسی و اجتماعی، کمبود امکانات تحقیقاتی و فرصتهای رشد از جمله مهمترین عواملاند. جذابیتهای بیرونی نیز در این روند بیتأثیر نیست: بورسیههای بینالمللی، فرصتهای شغلی گسترده، و امکان پیشرفت در فضایی باز و حمایتی، مقصدهای مهاجرتی را به بهشت نخبگان تبدیل کردهاند.
سرمایه انسانی، بزرگترین دارایی از دسترفته
نخبگان، ستون فقرات توسعه هر کشوریاند. آنها هستند که با نوآوری، تحقیق و تربیت نیروی انسانی، زیرساختهای فکری و اقتصادی را شکل میدهند. خروج این قشر، درست مانند تخلیه یک مخزن سوخت در میانه پرواز است؛ هواپیما میتواند مدتی در آسمان بماند، اما فرود آن اجتنابناپذیر است.
در ایران، خروج نخبگان باعث کند شدن تولید علم، کاهش کیفیت آموزش در دانشگاهها، و تضعیف نظام پژوهشی شده است. بسیاری از پروژههای تحقیقاتی متوقف یا نیمهکاره رها میشوند. علاوه بر این، جریان ایدهها، نوآوریها و خلاقیتها نیز که میتواند به رونق اقتصادی و اجتماعی بینجامد، مختل میشود.
پیامدهای اجتماعی: شکافهای عمیقتر، امیدهای کمرنگتر
مهاجرت نخبگان تنها یک پیامد علمی یا اقتصادی ندارد؛ اثرات اجتماعی آن بهمراتب پیچیدهتر و بلندمدتترند:
1. کاهش اعتماد اجتماعی: وقتی نخبگان، که نماد تلاش، دانش و موفقیتاند، به این نتیجه میرسند که برای آینده بهتر باید مهاجرت کنند، این پیام به جامعه مخابره میشود که «موفقیت در داخل ممکن نیست». نتیجه آن، کاهش امید به آینده و بیاعتمادی به ساختارهای مدیریتی کشور است.
2. تضعیف هویت ملی: نخبگان، حاملان فرهنگ، زبان و تاریخاند. با مهاجرت آنان، حلقه پیوند نسلهای آینده با پیشینه فرهنگی ضعیفتر میشود.
3. فشار بر خانوادهها: مهاجرت فرزندان، والدین سالخورده را با بحرانهای عاطفی و روانی مواجه میکند. بسیاری از خانوادهها برای همراهی با فرزندان خود، مجبور به فروپاشی بنیان زندگی در داخل میشوند.
4. افزایش فاصله طبقاتی: تنها کسانی قادر به مهاجرتاند که از حداقل منابع مالی برخوردارند. این مسئله میتواند به نابرابری بیشتر در سطح جامعه دامن بزند.
چرخهای معیوب: وقتی مهاجرت، مهاجرت میزاید
یکی از خطرناکترین پیامدهای مهاجرت نخبگان، شکلگیری چرخهای معیوب است. هرچه تعداد نخبگان مهاجر بیشتر شود، کیفیت نظام آموزشی و پژوهشی کاهش مییابد. این امر به ناامیدی بیشتر در میان نخبگان باقیمانده میانجامد و آنها را نیز به مهاجرت ترغیب میکند.
از سوی دیگر، فقدان نخبگان در ساختارهای تصمیمگیری منجر به اتخاذ سیاستهایی میشود که کمتر مبتنی بر دانش و تخصصاند. این خود بر بحرانها دامن میزند و خروج نیروهای متخصص را تسریع میکند.
راهکار چیست؟ نخبگان را به کشور برگردانیم یا نگهداریم؟
واقعیت این است که در شرایط فعلی، سیاست «بازگرداندن نخبگان» بسیار دشوارتر از سیاست «نگهداشتن آنها» در داخل است. برای جلوگیری از موج مهاجرت، باید محیطی فراهم شود که افراد نخبه احساس ارزشمندی، امنیت، امکان رشد، و اثرگذاری داشته باشند.
برخی راهکارهای پیشنهاد شده:
- افزایش سرمایهگذاری در آموزش و پژوهش، به ویژه در حوزه فناوری و دانشبنیان.
- کاهش موانع بوروکراتیک برای فعالیتهای علمی و اقتصادی نخبگان.
- ایجاد فرصتهای شغلی جذاب و حمایت از استارتاپها و مراکز نوآوری.
- ارتقای آزادیهای آکادمیک و اجتماعی، که لازمه تحقیق و تفکر آزاد است.
- برقراری ارتباط مؤثر با ایرانیان نخبه خارج از کشور، بهعنوان حلقههای ارتباطی بینالمللی.
جمعبندی: از تهدید تا فرصت
مهاجرت نخبگان، اگرچه تهدیدی جدی برای آینده علمی، اقتصادی و اجتماعی ایران است، اما میتواند با سیاستگذاری هوشمندانه به فرصتی برای تعامل بینالمللی، تبادل علمی و ارتقای ظرفیتهای داخلی تبدیل شود.
بهجای نادیده گرفتن واقعیتهای موجود یا سرزنش نخبگان مهاجر، لازم است به بازنگری عمیق در ساختارها و سیاستها بپردازیم. نخبگان، موتورهای توسعهاند؛ و تا زمانی که این موتور روشن نماند، قطار پیشرفت به حرکت درنمیآید.
0 دیدگاه